زندگینامه حضرت امام ربانی مجدد و منور الف ثانی شیخ احمد سرهندی رحمه الله علیه

سیری گذرا بر زندگانی حضرت مجدَّد

نیاکان و بزرگان حضرت مجدَّد

آبا و اجداد خواجه مجدَّد اکثرا از ارباب قلوب واهل علم وعرفان بوده ودر میدان تقوا و تزکیه مثل خاص وعام بوده اند .
نسب ایشان از طرف پدرش باچند واسطه به خلیفه دوم مسلمین یعنی حضرت عمرفاروق رضی الله عنه می رسد. وسلسله وی نیز در عرفان به خلیفه اول یعنی حضرت ابوبکر صدّیق رضی الله عنه ملحق می گردد .
پدر خواجه مجدَّد مرد با ایمان واهل دلی بود که بادختری عفیفه از اهل (دهلی) ازدواج نمود. سرزمین هندوستان از دیر باز جای داعیان مخلص ومجاهدان جان بر کَفی بوده است که برای نشروگسترش دین مبین اسلام ؛ اعلاء کلمه الله .احیای سنت های رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم از هیچ تلاشی دریغ نکرده اندوهمواره به سراسر عالم سفر می نمودند. تا احکام خداوندسبحان در سراسر گیتی نشر یابد.
شیخ عبدالاحد سرهندی رضی الله عنه یکی از این داعیان دلسوز است که پس از گذشت ده قرن از ظهور اسلام ، در هندوستان مشغول دعوت و تبلیغ بود.
دریکی از سفرهای تبلیغی زن صالحه ای که اهل فراست و ازاهل دل بود ، نورخداوند را در قلب و جبین اومشاهده می نماید و تصمیم می گیرد که خواهرش را که تحت سرپرستی وپرورش او بود، به عقد این بزرگمرد مخلص در آورد. بدون هیچ معطلی به او پیشنهاد ازدواج با خواهرش را مطرح می نماید، اما حضرت شیخ در قبول این کار عجله نمی کند بلکه به استخاره وتدبر و تفکر روی می آورد.
پس از استخاره و تفکر و رایزنی زیاد ، برایش هویدا گشت که آن زن نیتش کاملا خالص و به خاطر او تعالی می باشد. تقدیر خداوندی چنین بود که با زنی عارفه وعفیفه واهل دل ازدواج نماید.وبراثر این وصلت فرزندی متولد شود که تمام عالَم از نور او منوَّر و مزیَّن گردد.
آری ! قصه ” شیخ عبدالاحد ” نیز شباهت زیادی به قصه ” ثابت ” پدر حضرت ” امام ابو حنیفه ” دارد. که اونیز به خاطر اخلاص و لله بودنش ، خداوند عفیفه ای نصیبش کردکه براثر آن ازدواج ، “امام اعظم رضی الله عنه ” به وجود آمد وجهانی را به علم نور وتقوای خویش آراست.

ولادت و مولد
ولادت و مولد به گفتهٔ مورخان، سال ۹۷۱ ه. ق بود که از این مرد و زن مؤمن و با ایمان، که به خاطر الله زندگی را آغاز کرده بودند و همواره به اصلاح امت اسلامی می اندیشیدند، فرزندی متولد شد که او را و احمد» (احمد بن شیخ عبدالاحد بن زین العابدین بن عبدالحی بن محمد بن حبیب الله بن امام رفیع الدین بن نور بن نصیرالدین بن سلیمان بن یوسف بن عبدالله بن اسحق بن عبدالله بن شعیب بن احمد بن یوسف بین شهاب الدین معروف به فرخ شاه کابلی ابن نصیرالدین بن محمود بن سلیمان بن مسعود بن عبدالواعظ اصغر بن عبدالله الواعظ اکبر بن ابی الفتح بن اسحق بن ابراهیم بن ناصر بن عبدالله بن امیرالمؤمنین خلیفهٔ ثانی رسول الله عمر فاروق رضی الله تعالی عنهم – (انوار القدسیه /179)) نام نهادند. «احمد فاروقی سرهندی» در «سرهند» یکی از شهرهای اطراف «دهلی» دیده به جهان گشود. از همان اوایل طفولیت آثار نبوغ از سیمای ایشان مشخص بود. هرکس ایشان را ملاقات می کرد، به مصداق آیهٔ مبارکهٔ «ویکاد زیتها یضیء و لم تمسه نار» متعجب و متحیر می ماند و آیندهٔ بسیار روشن و بلندی را به والدینش مژده می دادند. یکی از این افراد روشن ضمیر، «شاه کمال قادری» رَحِمَهُ اللهُ از بزرگان و اهل دل آن دیار بود. وقتی این طفل معصوم بیمار شد، پدرش او را نزد «شاه کمال» برد تا برایش دعا و دوایی بکند، «شاه کمال » به محض نظر کردن در سیمای او، فرمود: «این طفل عمر دراز خواهد یافت و عالم عامل و عارف کامل خواهد شد، و مثل من و تو از دامن این بسیار خواهند برآمد. »

تحصیلات حضرت مجدد:

خواجه مجدد تحصیلات ابتدایی را نزد پدر بزرگوار خویش در همان زادگاهش شروع نمود. هنگامی که به مکتب رفت، در چندین روز توانست تمام قرآن را حفظ کند و در تحصیل دروس متداول نیز بسیار با سرعت پیشرفت می کرد. اکثر علوم ابتدایی را نزد پدر محترمش فراگرفت، به گونه ای که پس از مدت کوتاهی، مسائل ریز و مشکل را طوری حل می کرد که بسیاری از علما از حل آن عاجز می ماندند. خواجه مجدد برای ادامهٔ تحصیل و استفاده از محضر علمای بزرگ سرزمین هندوستان، عازم «سیالکوت» شد و نزد استاد محقق «مولانا کمال کشمیری » رَحِمَهُ اللهُ که از علمای صاحب نام ومتبحر آن دیار بود ، مدتی را به خوشه چینی ازخرمن علم آن عالم ئارسته مشغول گشت.پس از آن برای تکمیل دروس حدیث نزد « شیخ یعقوب کشمیری » رَحِمَهُ اللهُ که ازخلفا و شاگردان«شیخ حسین خوارزمی کبروی »( شيخ حسين خوارزمی درمدینه منوره ازمحدثین بزرگ آنجا ، علم حدیث را فراگرفته بود.) رَحِمَهُ اللهُ بود ، زانوی تلمذ زدند ومدتی را نیز از محضر ایشان کسب فیض کردند.
«شیخ احمد فاروقی سرهندی» اجازه تدریس تفسیر ، اصول (حضرت مجدد ، صحیح بخاری ، تفسیر بیضاوی ، تفسیر واحدی ، مشکوه المصابیح ، شمائل ترمذی ، جامع سغر سیوطی ، شرح قصیده بردیه ، وچند کتاب دیگر رانزد شیخ «قاضی بهلول» به اتمام رساند.) و… را از عالم ربانی ، «قاضی بهلول بدخشانی» رَحِمَهُ اللهُ دریافت کردند.، و«قاضی بهلول» اجازت این کتب را با آن حدیث مسلسل از «شیخ عبدالرحمن بن فهده » رَحِمَهُ اللهُ که از محدثین نامدار بود ، دریافت کرده که از طریق ایشان نیز به «شیخ احمد فاروقی سرهندی»رسید .

آغاز نوشتن
خواجه مجدد به دلیل داشتن هوش سرشار واستعداد بسیار بالایش از همان دوران جوانی دست به قلم بردند و رساله ها و مقالاتی رادرزمینه های گوناگون به رشته تحریر درآوردند.

آثار و تصانيف ايشان:
مهمترين اثر ايشان مکتوبات شريف است که حاوي برترين و عالي‌ترين معارفي است که تاکنون به رشته تحرير درآمده است.

حضرت شاه غلام علي دهلوي که قيوم وقت خويش بودند در مدح مکتوبات قدسي آيات مي‌فرمايند: «کتابي در زمين و آسمان در عرفان يزدان مثل مکتوبات حضرت مجدد نيست».

مکتوبات قدسي آيات ايشان خود آيه واضحه و حجت قاطعه بر علوم و فنون و فضائل و کمالات ايشان است. لذا اولياء امت و مشايخ وقت در مجالس خود درس مکتوبات قدسي آيات را التزام داشته و دارند.

قيوم جهان مجدد دوران مرشدنا حضرت آخندزاده سيف الرحمن (دامت برکاته العاليه) مکتوبات حضرت امام رباني قدس سره را معيار طريقت و دايرة المعارف تصوف الهي مي‌دانند، از نظر ايشان مکتوبات امام رباني قدس سره جواب تمام سؤالاتي را که مربوط به طريقت مي‌شود، در خود دارد بنابراين مطالعه و تدريس مکتوبات شريف را بر خلفا و منتسبين خود توصيه و تأکيد مي‌فرمايد. لذا کسانيکه طالب حق‌اند و علاقمند به آشنايي با طريقت نقشبنديه واقعي هستند مي‌توانند به مکتوبات امام رباني قدس سره مراجعه نمايند.
از مجدد گشت روشن سر ذات
ديگران محوند در نور صفات

هست مکتوبات او همچون زبور
حرف حرف آن بود ينبوع نور

و از ديگر تصانيف شريف حضرت امام رباني قدس سره غير از مکتوبات به کتب ذيل مي توان اشاره نمود:

1. رساله تهليله 2. رساله مبدأ و معاد 3. رساله آداب المريدين 4. رساله تأييد اهل سنت 5. رساله اثبات نبوت 6. رساله مکاشفات غيبيه 7. رساله معارف لدنيه 8. تعليقات العوارف 9. شرح رباعيات خواجه باقي بالله رحمه الله.

وفات ايشان:
چون سن مبارک حضرت مجدد الف ثاني قدس سره مطابق سنت نبوي صلي الله عليه و سلم به 63 رسيد به حکم قضا و قدر سفر آخرت اختيار نموده در 28 صفر سال 1034 ه‍.ق به لقاء الله شتافتند و در سرهند شريف به خاک سپره شدند. و سپس بر مزار مبارکشان مسجد کبير بنا شد و مدرسه مجدد اعظم تعمير يافت و سرهند به دارالارشاد شهرت يافت و طريق تصوف بر اساس وحدت الشهود بلکه بالاتر از آن به صورت يک دستور ثابت روحاني و وثيقه عرفاني باقي ماند.
اللهم اجعلنا من محبيهم و متابعيهم بحرمة محمد المصطفي
صلي الله عليه و آله و سلم و بارک